من هرگز آنچه از دیگران خواستم، خود برای دیگران نبودم. تنهایی من تاوان تنها رها کردن دیگران است؛ و نیز بی تاوان نخواهد بود بر قضاوت نشستن در محکمه ی یک طرفه ای که متهمان غایبش را به اتهام جرمی که خود مکرراً و مشدداً مرتکب شده ام سزاوار مجازات دانستم. اما این که نخستین بار ظالم بوده ام یا مظلوم بر من روشن نیست. همیشه در حافظه خاطرات محوی از مظلومیت خود دارم که نمی دانم حقیقتاً آغاز ماجراست یا حربه ی ذهن است برای التیام وجدان؛ ولی آنچه روشن است و باید معترفش باشم این است که حتا اگر نه پیشتر، بیشتر ظالم بوده ام. همین کافی ست که بر حکم های صادره علیه خود در محکمه های برگزار شده در غیابم معترض نباشم.
فقط، یک دفاعیه دارم:
من خود خویشتن را برای هر جرم مرتکب شده بارها مجازات کرده ام، افسوس که روح هزاران خراش خویش را عریان نمی توانم نُمود.


جز غرایز و هرچه در راستای غرایز است هرچیزی غیرطبیعی و مصنوعی ست.

از نو مفاهیم را واکاوی کنیم و هر آن مفهومی را که در راستای طبیعت انسان نیست وهم به حساب آوریم. شاید به حقیقت نزدیکتر شویم، البته اگر از حقارت احتمالی حقیقت بهت زده نشویم.


پیشخوانی ست مزین و آراسته که می گوید: مرا ببین اما زیر چشمی که خیره در من نگرستین توهین به من است.
عجبا مگر برای جذب نگاه ها مزین و آراسته نمی گردند؟


و بر این پیشخوان کالایی ست به خودنمایی نشسته که می گوید: خواهان من باش اما در دل که به زبان آوردنش تحقیر من است.
عجبا مگر برای جذب خواستاران خودنمایی نمی کنند؟


و بر سر این کالا کاسبی ست به تبلیغ ایستاده که می گوید: قیمت کالایم را مپرس که تهمت ندگی دون شأن من است.
عجبا مگر برای جذب اران تبلیغ نمی کنند؟

 

زن است.

این پیشخوان زن است و این کالا زن است و این کاسب زن است.


تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آلفا 3 بلاگ ایران با سِلف آموز، خودت یاد بگیر تکنیک فروش هاست و دامنه رایگان | نامحدود هاست رایگان | ثبت دامنه ارزان | سرور مجازی جوک و خنده